loading...
دبیرستان شیخ کلینی
مدیریت بازدید : 67 چهارشنبه 06 اسفند 1393 نظرات (0)

 

شیطانی به شیطان دیگر گفت:" به آن مرد مقدس متواضع نگاه کن که در جاده راه می رود ، در این فکرم که به سراغش بروم  و  روحش را در اختیار گیرم."

رفیقش گفت :"به حرفت گوش نمی دهد ، تنها به چیزهای مقدس می اندیشد..."

اما شیطان به همان روش مشتاق و متعصب همیشگی اش ، خود را به شکل ملک مقرب جبراییل در آورد و در برابر مرد ظاهر شد. گفت:" آمده ام به تو کمک کنم."

مرد مقدس گفت:"باید من را با شخص دیگری اشتباه گرفته باشی . من در زندگی کاری نکرده ام که سزاوار توجه یک فرشته باشم . "

 

و به راه خود ادامه داد ، بی آنکه هرگز بداند از چه چیزی گریخته است.......

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 35
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 25
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 38
  • بازدید ماه : 38
  • بازدید سال : 1,501
  • بازدید کلی : 722,546